نگاهی به پیمایش ملی ارزش و نگرشها
ارزشها و نگرشهای ایرانیان
به نظر میرسد بهدلیل فقدان دادههای معتبر و علمی در سالهای گذشته تنها تجربیات شخصی مبنای قضاوت درباره تحولات اجتماعی و فرهنگی بوده و شاید به همین دلیل بود که نیاز به مطالعهای جدی به منظور کسب آگاهی از نحوه نگرش مردم، موضوعی قابلتوجه و حائز اهمیت دانسته شد. در چنین شرایطی طرح "پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان" در دستور کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت. هدف از انجام این طرح نیز، شناخت وضعیت عمومی نگرشها و رفتارهای جامعه بوده و در واقع این نوع مطالعات شناخت وسیعی از وجوه مختلف اجتماعی و فرهنگی به دست میداده است.
پیمایش ملی ارزشها و نگرشها
جامعه ایران، تحولات شگرف خود را در عرصه فرهنگ چگونه تجربه کرده است؟ یافتن پاسخی در خور برای این پرسش، انجام پژوهشی فرهنگی در سطح ملی و بسیار کلان را ایجاب میکند. پژوهشی که تحولات فرهنگی جامعه ایران را بر مبنای معیارها و سنجههای علمی مورد ارزیابی قرار داده و حتی قابلیت مقایسه با اطلاعات جهانی را داشته باشد.
به همین منظور پیمایش ملی ارزشها و نگرشها به عنوان بخشی از ماده 160 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در سال 1378 به تصویب مجلس پنجم رسید. مسؤولان هدف از اجرای این طرحها را اندازهگیری تحولات فرهنگی و نگرشهای اجتماعی در فاصلههای منظم (دوساله) دانستند تا براساس یافتههای آن، امکان برنامهریزی و سیاستگزاری علمی فراهم گردد. اگر چه شناخت عرصههای کلان فرهنگی و آگاهی یافتن از این داوری میتواند مبنایی مناسب برای ارزیابی از وضعیت کلی بدست دهد.
در پی تصویب سه طرح ملی توسط مجلس شورای اسلامی و به منظور ساماندهی و اجرای این سه طرح، شورای سیاستگزاری، به ریاست احمد مسجدجامعی قائممقام وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از تابستان 1378 با شرکت نمایندگان دستگاههای مرتبط آغاز به کار کرد و در جلسات متعدد، آییننامهها و چارچوب کلی اجرای این سه طرح به تصویب رسید. آییننامه اجرایی طرح پیمایش ملی ارزشها و نگرشها نیز در پاییز 1378 به تصویب شورای سیاستگزاری رسید و براساس این آییننامه، ارکان طرح مشخص شد. این طرح در دو موج به انجام رسید و گزارشهای آن نیز منتشر شده است. موج اول پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال 1379 و موج دوم در سال 1382 و با هدف شناخت نحوه نگرش مردم نسبت به جامعه، وضعیت خود و آینده در 28 مرکز استان کشور انجام شد.
آییننامه اجرایی طرح
براساس آییننامه اجرایی طرح و بهمنظور ارائه تصویر درست و دقیق از وضعیت نگرش و رفتار جامعه، پنج گروه از محققین و سیاستگزاران در قالب ارکان طرح پیشبینی و مشغول به فعالیت شدند. این ارکان، با مسؤولیتهای مشخص، برای اجرای دقیق آنچه که مورد نظر بود، تلاش کرده و سعی در بدست آوردن نتیجهای مطلوب داشتند.
شورای علمی رکن اول اجرایی پیمایش ملی ارزشها و نگرشها بود. این شورا مرکب از شش عضو بوده که مدیر اجرایی طرح نیز علاوه بر شش عضو مذکور در آن عضویت داشت. اعضای این شورا به پیشنهاد مدیر اجرایی طرح و با حکم رئیسشورای عالی سه طرح ملی برگزیده شدند که عبارت بودند از: دکتر مسعود چلبی، دکتر احمد رجبزاده، دکتر سید حسین سراجزاده، دکتر محمد عبداللهی، دکتر حسین قاضیان، دکتر سید محمود قاضی طباطبایی و دکتر علی یوسفی.
مدیر اجرایی طرح پیمایش ملی ارزشها و نگرشها که با حکم رئیس شورای سیاستگزاری سه طرح برگزیده شد و وظیفه هماهنگی و مدیریت جلسات شورای علمی، ستاد اجرایی و پیگیری مصوبات و نیز اجرای کلیه مراحل از تهیه چارچوب مفهومی تا جمعآوری اطلاعات میدانی و تهیه گزارشهای استانی و ملی را بر عهده داشت، عبدالعلی رضایی بود.
سومین رکن اجرایی طرح مذکور، ستاد اجرایی بود. اعضای این ستاد عبارت بودند: از عبدالعلی رضایی مدیر اجرایی طرح، مدیرکل دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی، نمایندگان تامالاختیار قائممقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سهراب حمیدی و محسن گودرزی و دو نفر ناظر طرح که توسط کارفرمای طرح (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) تعیین شدهاند. که عبارتند از: فرامرز حقشناس و دکتر احمد رجبزاده. وظیفه این ستاد تصمیمگیری در مورد امور اجرایی طرح و نظارت بر مراحل پیشرفت طرح و نحوه فعالیت مدیر اجرایی طرح بوده است.
مجری استانی چهارمین رکن اجرایی این طرح معرفی شده. مسؤولیت اجرای طرح در استانها به عهده محققان یا اعضای هیأت علمی دانشگاهها در 28 استان کشور بوده است که سازماندهی تیمهای پرسشگری، انجام پیشآزمون و اجرای طرح را در استانها به انجام رساندند. ناظران، که عبارتند از دو نفر ناظر که با حکم معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین شده و نماینده کارفرما در نظارت بر حسن اجرای مراحل مختلف طرح و تأیید صحت انجام آن هستند. این مجموعه به عنوان سیاستگزاران و مجریان طرح، به اجرای دقیق و درست طرح و جمعآوری اطلاعات و دادهها پرداختند و با نظارت دقیق ناظران آنچه را که مورد نظر سیاستگزاران بوده به اجرا گذاشتند.
اولین گام
تلاش برای تهیه طرح اولیه پیمایش ملی ارزشها و نگرشها از شهریور 1378 آغاز شد. در این مرحله منابع موجود فارسی و غیرفارسی در زمینه پیمایشهای اجتماعی و بررسی نگرشها مورد بررسی قرار گرفت و با مرور منابع چاپی و بررسی سایتهای اینترنتی متعدد، فهرستی از طرحهای تحقیقی موجود در جهان، متغیرهای مورد بررسی و شیوههای اجرایی پیمایشهای اجتماعی استخراج شد و در اختیار اعضای شورای مشورتی اولیه طرح قرار داده شد. با توجه به مصوبه مجلس پنجم و تأکید کارفرمای طرح، نگرشهای اجتماعی و سیاسی و نیز باورهای دینی مورد تأکید خاص قرار گرفت و کلیه پرسشنامهها، مقیاسها و گزارشهای در دسترس بهطور دقیق بررسی شد.
پس از تصویب آییننامه اجرایی سازمان و تعیین اعضای شورای علمی طرح در آذرماه 1378، جلسات شورای علمی آغاز به کار کرد و براساس تصمیمات این شورا ابتدا چارچوب مفهومی ارزشها و نگرشها تهیه و تدوین شد و سپس بر مبنای آن کار تهیه پرسشنامه و مقیاسهای سنجش، از اردیبهشت 1379 آغاز شد.
پرسشنامه مقدماتی ملی در اواخر مهرماه 1379 آماده و پیش آزمون آن در آبانماه 1379 در 28 مرکز استان به اجرا درآمد. پس از انجام پیش آزمون و جمعبندی نتایج آن و با رعایت ملاحظات وزارتخانه، تغییراتی در پرسشنامه اعمال گردید و پرسشنامه نهایی در نیمه دوم بهمن ماه 1379 جهت اجرای جمعآوری دادهها، آماده شد. کار جمعآوری دادهها از هفته آخر بهمنماه به طور همزمان در 28 استان آغاز شد و تا هفته سوم اسفندماه به پایان رسید. دادههای جمعآوری شده، پس از انجام کنترلهای لازم، به رایانه داده شد، تا فایلهای استانی و فایل ترکیبی ملی تشکیل شود. پردازش دادهها در اواسط فروردین 1380 پایان گرفت.
در موج اول این پژوهش، تلاش فراوانی شد تا یافتههای پژوهش برای محققان، برنامهریزان و مسؤولان اجرایی کشور به میزان زیادی قابل استفاده باشد. نحوه تنظیم پرسشنامهها و آزمونهای مختلف اگر چندان متکی بر تجربه نبود، اما نقطه عطفی بود برای تنظیم دقیقتر هر آنچه که در آینده میشد به آن تکیه کرد. این اولین گام، بیتردید، افقی روشن در این مسیر گشود، هر چند، کاستیهایی را هم به همراه داشت. اما نباید از ذهن دور داشت که تلاش تمام مجریان طرح پیمایش ملی ارزشها و نگرشها، براساس گردآوری درست و دقیق دادههایی بود که بتوان براساس آن سیاستهای فرهنگی را آنگونه که اقتضای جامعه است، پیریزی و پیاده کرد. البته در موج دوم پژوهش با توجه به تجربههایی که از موج اول به دست آمد تلاش شد تا کاستیها به پایینترین سطح خود برسد و بهبود شیوههای جمعآوری اطلاعات دقیق، ابزار سنجش مفاهیم و ارتقای کیفیت پژوهش را به همراه داشته باشد.
به خاطر فقدان دادههای معتبر و علمی
موج دوم یافتههای پیمایش در 28 استان کشور در قالب ارزشها و نگرشهای ایرانیان زمستان سال 1382 انجام شد.
موج دوم نیز همچون موج اول از سوی "طرحهای ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" با مشارکت جمع کثیری از پژوهشگران و اندیشمندان در سراسر کشور انجام شد. رئیس شورای سیاستگزاری طرحهای ملی، احمدمسجدجامعی و مدیرطرح دکتر محسن گودرزی بود.
موج اول و دوم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان آن طور که دکتر محسن گودرزی میگوید به خاطر خلا‡یی صورت گرفت که کار برنامهریزی در حوزه فرهنگی را دشوار میکرد و آن، نبود اطلاعات دقیق از وضعیت گرایشها و رفتارهای فرهنگی است. چرا که در فقدان دادههای معتبر و علمی، تجربههای شخصی مبنای قضاوت درباره تحولات اجتماعی و فرهنگی میشوند و از این رو ارائه تصویری جامع از فرهنگ برمبنای این نوع تجربه، فقیر و کمرمق خواهد بود.
در این رابطه محسن گودرزی میگوید: دادههای اقتصادی به صورت منظم و مرتب و از جانب چند سازمان و نهاد (مرکز آمار، بانک مرکزی و سازمان مدیریت و برنامهریزی) تولید و یا گردآوری میشوند. تراکم دادهها و دوره زمانی نسبتاً طولانی، برای اقتصاددان فرصت توصیف و یا تبیین تغییرات اقتصادی را فراهم کرده است. اقتصاددان با استفاده از این اطلاعات میتواند چگونگی وضعیت موجود اقتصاد و سمت و سوی تحولات آن را بیان نماید. اگر همین وضعیت را با فرهنگ مقایسه کنیم، کاملاً کمبود دادههایی از این دست را احساس خواهیم کرد. تحقیقات فرهنگی- اجتماعی موجود قادر به ترسیم چنین تصویری از وضعیت موجود و تحولات آن نبودند. علاوه بر آن، پراکندگی و درپیش گرفتن تعاریف متفاوت، مقایسه نتایج این تحقیقات را با یکدیگر محدود میکرد. براساس چنین خلا‡یی بود که ضرورت انجام پیمایشهای ملی با هدف تولید دادههای معتبر، فراگیر و قابل مقایسه در طول زمان مطرح شد. هدف اولیه پیمایش از تولید دادههای اجتماعی بیش از هرچیز پاسخگویی به این پرسش است که مردم جامعه خود را چگونه میبینند یا به سخن دیگر سیما و نقشه جامعه در ذهن مردم چگونه است.
ضرورت شناخت وضعیت فرهنگی و پیشینه پژوهشی موجود، مبنای سیاستگزاری پیمایشهای فرهنگی و اجتماعی قرار گرفت. هرچند که نیازهای تازه ضرورت فراتر رفتن از تحقیقات موجود و طراحی براساس نیازهای جدید را حکم میکرد، چارچوب سیاستهای اصلی طرحهای ملی از جمله پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان از یکسو با نظر داشتن به تحقیقات داخلی و پیمایشهای دیگر کشورها و از سوی دیگر با توجه به پرسشهای تازه شکل گرفت.
سیاستهای پیمایش
این سیاستها را میتوان در چند محور بیان کرد: فراگیری پیمایشهای ملی، نخستین و شاید مهمترین سیاستی است که دنبال میشود. بدان معنا که دادههای این پژوهشها منحصر به تهران و یا چند شهر بزرگ کشور نباشند. اکنون روال متعارف در انجام تحقیقات اجتماعی به این ترتیب است که دادههای آن عمدتاً از تهران و یا چند شهر بزرگ گردآوری میشود اما اغلب ناخواسته نتایج آن به کل کشور تعمیم داده میشود. سیاست اصلی در پیمایشهای ملی این است که دادهها در سطح ملی و از تمام نقاط کشور گردآوری شود. گو این که در مرحله اول به دلیل امکانات و مقدورات اعم از اعتبارات، سازماندهی و نیروهای انسانی موجود، به ناگزیر پیمایشها در مراکز استانها اجرا شده است اما به تدریج در مراحل بعدی،شهرهای کوچکتر و روستاها نیز در دایره شمول قرار خواهند گرفت.
دومین نکته در سیاستگزاری پیمایشهای ملی، نظم زمانی آنهاست. عدم استمرار پیمایشها مانع شناخت روندهای اجتماعی و فرهنگی در طول زمان میشود. اساساً اهمیت این قبیل پیمایشها ارائه تصویری از تحولات است که تنها با تداوم و تکرار آن میسر است. تکرار پیمایش در مقاطع زمانی منظم به معنای این است که برای امکان مقایسه، شاکله اصلی پژوهش باید حفظ شود. یکی از مشکلات این نوع تحقیقات، تغییرات در بخشهای اصلی و درنتیجه از دست رفتن قابلیت مقایسه آنهاست.
سیاست سوم تأکید بر خصلت ملی پیمایش است. صفت ملی از یکسو ناظر به جامعه آماری است که کل کشور را در بر میگیرد و از سوی دیگر، بر این نکته دلالت دارد که پیمایشهای ملی باید حاصل اشتراک مساعی سازمان علمی جامعه باشد. به این ترتیب، پیمایش، تابع سلیقههای شخصی و متکی به گرایشها و سلیقههای یک یا گروه کمشماری از محققان نخواهد بود و جنبه سازمانی بر جنبه شخصی آن غلبه خواهد یافت. برای مقایسه میتوان به نمونههایی از حوزه جمعیتشناسی تمسک جست. مرکز آمار ایران نمونهای شناخته شده از سازمانی است که دادههای جمعیتشناسی را با بهرهگیری از توان متخصصان آمار و جمعیتشناسی و ... تولید میکند و نتیجه کار حاصل فعالیت یک سازمان تعبیر میشود. آنچه که به این دادهها اعتبار میدهد، سازمان انجام دهنده آن است. به همین دلیل، در اجرای پیمایشهای ملی تلاش شد که سلیقههای شخصی به مساعی و تلاش جمعی تبدیل شود.
خصلت دیگری که در سیاستگزاری مورد توجه قرار گرفت، عمومیت مخاطب یا استفادهکنندگان بود. دادههای پیمایش بیش از این که به نیاز یک محقق یا علائق نظری یا عملی متخصصان و یا گروههای اجتماعی و سیاسی و یا سازمانها و دستگاههای معینی از مدیریت جامعه پاسخ دهد، نیاز عمومیتر را مبنای طراحی خود قرار داد. با توجه به دو گروه عمده مخاطب- یعنی متخصصان و سیاستگزاران- اهداف پیمایش براساس نیاز این دو گروه طراحی شد.
در مورد متخصصان تلاش شد تا حد مقدور دادهها امکان آزمون نظریات رقیب یا دست کم ارائه تصویری کلی و عمومی را فراهم نماید و از این رو یک دیدگاه نظری خاص محور قرار نگرفت. پیمایشهای جهانی نیز با در پیش گرفتن چنین الگویی از مبناقرار دادن یک دیدگاه نظری خاص پرهیز میکنند. مشارکت متخصصان با گرایشهای مختلف راه را برای رسیدن به این مقصود هموار ساخت.
از طرف دیگر، هدف پیمایشها فراهم آوردن دادههای لازم برای سیاستگزاری است و در نتیجه مشارکت نهادهای مرتبط در فرایند تعریف حوزههای تحقیق ضروری مینماید. برای دستیابی به این مقصود، لزوم مشارکت نهادها و شوراهای مرتبط و ایجاد فضای گفتوگو و نقد پیمایش درک شد. این هدف تنها در صورتی تحقق مییافت که همه دستگاههایی که در حوزه فرهنگی و اجتماعی کار میکنند، امکان استفاده از دادههای پیمایش برای سیاستگزاری را داشته باشند و این نیز با در نظر گرفتن نیازهای متنوع دستگاهها و سازمانهای مختلف ممکن شد.
سرانجام این که هدف اصلی پیمایش ارائه تصویر عمومی و کلی از وضعیت نگرش و رفتار جامعه است و لوازم انجام چنین کاری متفاوت از زمانی است که تحلیل ژرفایی و عمیق در چارچوب نظری خاص دنبال میشود. هدف پیمایشهای معدودی که در ایران انجام شده و پیمایشهای جهانی همواره ارائه تصویری عمومی و کلی از وضعیت نگرشها و رفتارهاست. طبیعی است هرگونه نقد و ارزیابی پیمایش میبایست با ارجاع به این داعیه اصلی صورت گیرد.
سازماندهی اجرایی
سازماندهی اجرای پیمایش تحت تأثیر اقتضائاتی چنین شکل گرفت. بخشی از این سازمان که به طراحی پرسشنامه و گردآوری دادهها، نظارت و پردازش دادهها مربوط میشود، به قرار زیر است:
مراحل علمی پیمایش با همفکری و نظر مشورتی جمع زیادی از متخصصان حوزههای مختلف پیش رفت و در پیمایشها تلاش شد تا افراد بیشتری به این جمع اضافه شوند. نظر مشورتی این جمع به صورت فردی و یا در قالب گروههای مشورتی اخذ شد و از دو طریق کتبی و یا حضوری دریافت گردید. نظرات مشاوران بیشتر در زمینه روشهای نمونهگیری، مفاهیم مورد بررسی و چارچوب پرسشنامه گردآوری و براساس جمعبندی و ارزیابی آنها تصمیم نهایی اتخاذ شده است. از همین رو، مسؤولیت نهایی نحوه انجام این کار برعهده مدیر علمی طرح است. اجرای مستمر پیمایش در گرو شکلگیری سازمان اجرایی ثابت متشکل از استادان دانشگاه و کارشناسان ساکن استانها برای گردآوری دادهها و تکمیل پرسشنامه است. ساکن بودن مجری در استان، فرصت بهتری برای شکلدادن به سازمان پرسشگری نسبتاً ثابت را مهیا میسازد که به وقت لزوم امکان بسیج آن در کوتاهترین زمان ممکن است. در عین حال، ثبات مجریان استانی انباشت تجربه را موجب میشود و پس از چند دوره اجرای پیمایش، تجربیاتی منحصر به فرد در استانها شکل خواهد گرفت. وجود چنین سازمانی اجرای منظم و مستمر پیمایش را تضمین خواهد کرد. مجریان براساس ضوابطی از قبیل اولویت تحصیلات در علوم اجتماعی، برخورداری از پیشینه انجام پژوهشهای پیمایشی و نسبت آنها با شورای پژوهشی استانها و دانشگاهها انتخاب شدند.
کار تدوین پرسشنامه را گروهی از کارشناسان به انجام رساندند. کارشناس مسؤول گروه پیمایشهای پیشین را (اعم از داخلی و یا خارجی) گردآوری و بررسی میکرد و نتایج کار خود را در گروه به بحث میگذاشت. این گروه علاوه بر تهیه گزارشهای علمی، تهیه گزارش پیشرفت کار و دریافت نظرات مشاوران و جمعبندی و ارائه صورت پیشنهادی پرسشنامه را برعهده داشت. مجموعه این فرایندها در هیأت مشاوران پیمایش به بحث گذاشته میشد و حاصل نهایی در شورای فرهنگ عمومی بررسی و تصویب میشد.
گروه آمار و نمونهگیری تهیه طرح فنی نمونهگیری شامل مبانی علمی، روش نمونهگیری و شیوه اجرایی و تهیه نقشههای شهری و ... را برعهده داشت. همچون دیگر گروههای کارشناسی در این بخش نیز یک کارشناس مسؤول با همکاری متخصصان آمار و نمونهگیری اهداف این حوزه را دنبال میکردند و محصول نهایی بعد از دریافت نظر مشاوران و جمعبندی مبنای عمل پیمایش قرار گرفت.
بخش نظارت متشکل از کارشناسان علوم اجتماعی که دارای تجربه عملی در کار پیمایشی بودند، نظارت بر فرایند آموزش پرسشگران و تکمیل پرسشنامه در منطقه و کنترل کل فرایند گردآوری دادهها را برعهده داشت.
برخی از مجریان استانی در دوره گذشته که به دلیل ساکن نبودن در استان جایگزین شدند، به عنوان ناظران استانی انتخاب شدند.
بخش استخراج و پردازش دادهها عهدهدار کدگذاری پرسشنامه، ورود به رایانه، کنترل آماری و فیزیکی خروجیها، پیرایش دادهها و اصلاح خطاهای ناشی از پرسشگری یا کدگذاری و ورود و مانند آن بود. انجام مجموعه اقدامات لازم برای تدارک اعتبارات مالی و پشتیبانی اداری برعهده شورای اداری و مالی بود. این شورا، برآورد اعتبار، تنظیم قراردادها، تدارک تجهیزات و لوازم مورد نیاز و... را انجام میداد.
فعالیت مجموعه وسیع پرسشگران در زمان گردآوری دادهها همواره با احتمال وقوع مشکلاتی برای پرسشگران چون شکایت برخی خانوارها از پرسشگران، دستگیری و مواردی از این دست همراه است. گرچه پیش از آغاز عملیات تکمیل پرسشنامه، دستگاههای ذیربط در جریان کار قرار میگیرند، با این حال احتمال مشکلات یاد شده کاملاً صفر نمیشود. در عین حال حفظ اطلاعات شخصی پاسخگویان نیز از موارد مهمی است که در مراحل اجرایی باید لحاظ شود. همکاری بخش حراست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای فراهم کردن شرایط مساعد برای پرسشگری نقش درخوری در کیفیت کار داشت.
انتخاب مجریان استانی، تشکیل گروههای کارشناسی یاد شده و هماهنگی فعالیت آنها، دریافت گزارشها و تهیه مستندات از هر مرحله و هر بخش از فعالیت که در خارج از چارچوب فعالیت گروههای کارشناسی قرار داشت، مستقیماً توسط مدیر علمی پیمایش انجام شد.
چشماندازهای آینده
نبود تجربه کافی برای انجام پیمایش، فراهمآوردن زیرساختهای اساسی را ضروری میسازد. بخشی از دانش این کار تنها از طریق تجربه حاصل میشود. از جمله آنها به ساخت ابزارهای اندازهگیری استاندارد میتوان اشاره کرد. به همین دلیل بخشی از مطالعات طرحهای ملی به ساخت ابزارهای استاندارد اختصاص خواهد یافت. از اینرو پیمایشهای موضوعی با هدف تولید دادههای ژرف و عمیق که حاصل آن فراهم آوردن بستههای پرسشنامهای در مورد موضوعات خاص است، در کانون توجه قرار دارند.
پوشش وسیع و تنوع موضوعی پرسشنامه پیمایش به نحوی است که حتیالامکان تصویری هرچند کلی از وضعیت نگرشی ارائه نماید. با این حال، گستره موضوعات به نحوی است که چنین سیاستی نیز قادر به تأمین تمامیت آن نخواهد بود. از این رو، پرسشنامه اصلی به دو بخش عمده تقسیم شده است؛ هسته اصلی آن را سؤالات ثابت پیمایش تشکیل میدهند و در کنار هسته اصلی، بخش متغیر سؤالات در هر موج به اقتضای شرایط انتخاب خواهند شد. بخش متغیر هر دو سال یکبار تکرار خواهد شد و این امکان مقایسه را مهیا میکند. در عین حال، سؤالات این بخش به گونهای انتخاب میشوند که با پیمایشهای انجام شده در ایران و پیمایشهای جهانی قابلیت مقایسه داشته باشند. در تمام این اقدامات سیاست اصلی استمرار و نظم زمانی مطالعات است تا از این طریق همواره امکان مقایسه نتایج و شناخت تحولات میسر باشد.
در اجرای این موج همین سیاست در پیش گرفته شد. در این موج، ساختار پرسشنامه از دو بخش تشکیل میشد که بخش ثابت آن شامل سؤالات موج اول است و سؤالات بخش متفاوت آن براساس امکان مقایسه با پیمایشهای سال 1353 و 1374 و پیمایشهای جهانی بویژه "پیمایش جهانی ارزشها"(Survey World Value) و "پیمایش عمومی اجتماعی"(General Social Survey) شکل گرفته است.
سؤالات بخش ثابت با دو معیار اهمیت و احتمال تغییر در کوتاه مدت انتخاب شدهاند، بدان معنا که آن دسته از متغیرهایی که انتظار نمیرود در کوتاه مدت تغییر نمایند، به پیمایشهای بعدی موکول شدهاند و به جای آن از پرسشهایی جدید استفاده شده است که معیارهای آن قابلیت مقایسه را دارد. در هر حال، سیاست اصلی حفظ تمام پرسشهاست تا هیچ اطلاعی تنها یک بار گردآوری نشود. این تغییرات تنها ناظر به تناوب زمانی سؤالات است.
در عین حال، با توجه به این مسأله که ارزشهای خانوادگی، نگرشها و رفتارهای دینی، تصور مردم در مورد مشکلات اجتماعی و مشارکت اجتماعی از حوزههایی بود که جای بیشتری برای پرداختن بدان بود، در بخش جدید سهم بیشتری بدان اختصاص داده شد.
بیسابقه درتاریخ پژوهشهای
اجتماعی ایران
در رابطه با موج دوم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان، احمدمسجدجامعی رییسشورای سیاستگزاری طرحهای ملی نیاز جامعه به اطلاعات فرهنگی و شناخت وضعیت جامعه را روشنترین نیاز جامعه توصیف میکند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره موج دوم این پژوهش چنین میگوید: هیچ نیازی روشنتر از نیاز جامعه به اطلاعات فرهنگی و شناخت وضعیت جامعه نیست. گمان نمیکنم که کسی در چنین ضرورتی تردید داشته باشد. با این حال، مدت زمان زیادی باید طی میشد تا این باور به سیاستی عملی در زمینه تحقیقات منجر شود. نخستین دغدغههای انجام چنین تحقیقی در سالهای ابتدایی دهه 60 در وزارت کشور مطرح شد. در آن سالها مسأله آسیبهای اجتماعی از موضوعات مهمی بود که چندین نهاد و دستگاه در زمینه آن مسؤول بودند. این خود به آشفتگی در نظاماطلاعات و آمار دامن زده بود، چرا که برداشتها و تعاریف متفاوت از مفاهیم موجب تفاوتهایی در آمارها شده بود. در آن زمان مسؤولیت طرحی را برای سامان دادن به این مجموعه برعهده من نهادند. این تلاش با همکاری تعدادی دیگر از افراد از جمله کسانی که در شهربانی، کمیته و... مسؤولیت داشتند، به گزارشی منتهی شد که احتمالاً در آرشیو وزارت کشور موجود است. در این گزارش ضمن تحلیلی از وضعیت آسیبهای اجتماعی به برداشتهای متفاوت از جرم و آسیب در جامعه بهویژه در بین دستگاههای مسؤول پرداخته شده بود. در همان گزارش بر ضرورت انجام تحقیقی درباره تصور جامعه از مسائل مختلف خود تأکید شده بود. آنها که با آسیبهای اجتماعی سروکار دارند، خواه از موضع سیاستگزار و خواه از موضع متخصص، بلافاصله خود را با مسأله تعریف آسیب مواجه میبینند. هر کسی از منظر خود چیزی را آسیب میانگارد که ممکن است دیگری آن را آسیب قلمداد نکند. نکته برجستهای که در گزارش پیشنهاد شده بود عبارت بود از انجام تحقیقی درباره تصورات و نگرش جامعه. سالها بعد در ابتدای دهه 70 در معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحقیقی با موضوع بررسی نگرش مردم انجام شده بود که به ایده مطرح شده در وزارت کشور بسیار نزدیک بود. این تحقیق سرآغاز شکلگیری بحثی درباره ضرورت انجام این نوع تحقیقات در سطح ملی و به صورت مستمر شد.
در سال 1377 معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به برگزاری گردهمایی با عنوان "سیاستهای ساماندهی فرهنگی" کرد که هدف از آن روشن کردن حوزه و مسائل سیاست فرهنگی بود. در آن گردهمایی صاحبان دیدگاههای مختلف سیاسی و فرهنگی آرای خود را درباره سیاستگزاری فرهنگی ارائه کردند.
شاید آن گردهمایی از حیث حضور گرایشهای مختلف سیاسی و فکری در نوع خود کمنظیر بود و بسیاری از افراد که با هم در زمینه مسائل فرهنگی اختلافنظر داشتند، دیدگاههای خود را ارائه کردند. به رغم این تفاوت، اکثریت آنها بر این نکته توافق داشتند که معیار و خطکش واقعی وجود ندارد که وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه را نشان دهد. مجموعه سخنرانیها حاوی قضاوتهای مختلفی درباره وضعیت، روندها و پیامدهای تحولات فرهنگی بود ولی اغلب فاقد مبنایی تجربی بودند. به همین دلیل این نیاز مطرح شد که برای پاسخ به پرسشهایی از قبیل چگونگی وضعیت فرهنگی، سمت و سوی تحولات، شتاب تغییرات و ... به مجموعهای از اطلاعات کمی، استاندارد و با قابلیت مقایسه نیاز داریم. درحقیقت این همان نکتهای بود که در سالهای پیش از این نیز مطرح شده بود. در سالهای قبل نیز ضرورت انجام تحقیقاتی با این هدف مطرح بود و اقداماتی هم برای تأمین این نیاز انجام شده بود اما به دلایلی که از حوصله این بحث خارج است، تداوم نداشتند و یا حتی در مراحل اولیه متوقف شدند.
گردهمایی ساماندهی فرهنگی، که سخنرانیهای آن در مجموعهای به چاپ رسید، توانست ایده انجام تحقیق اجتماعی ملی را به عمل نزدیکتر کند. به این ترتیب سه طرح ملی که قبلاً به صورت محدودتری به انجام رسیده بودند، به عنوان تکلیفی قانونی در برنامه سوم توسعه گنجانده شدند و برای نخستین بار انجام تحقیقات اجتماعی در یکی از مهمترین قوانین کشور مورد تأکید قرار گرفت. سه طرح ملی که نتایج اجرای مرحله اول آنها در بیش از صد جلد کتاب منتشر شده، اکنون گام دوم خود را طی میکند. این بدان معناست که تحقیقات اجتماعی گام بلندی را به سوی نهادینه شدن برداشتهاند. آنها که با تحقیقات سروکار دارند، خود به خوبی میدانند که اجرای تحقیقات در سطح ملی و تکرار آن در فاصله دو سال تقریباً امری بیسابقه در تاریخ پژوهشهای اجتماعی ایران است.